کاوش موضوع خشونت خانوادگی
صفحه اصلی
خشونت خانوادگی
خشونت خانگی به هر نوع خشونتی گفته میشود که در محیط خانوادگی رخ میدهد؛ مثل زندگی زناشویی یا همخانگی. در معنایی وسیعتر، حتی سوءرفتارهای غیرفیزیکی در این محیطها نیز سواستفاده خانگی نامیده میشود. اصطلاح «خشونت خانگی» اغلب به جای «خشونت شریک عاطفی» استفاده میشود؛ یعنی زمانی که یکی از افراد در یک رابطه نزدیک (فعلی یا سابق) علیه دیگری مرتکب خشونت میشود. این نوع خشونت میتواند شامل رفتارهایی علیه اعضای خانواده مثل فرزند، خواهر یا برادر، یا والدین هم باشد.
اشکال مختلف سوءاستفاده خانگی شامل خشونت فیزیکی، کلامی، روانی، مالی، مذهبی، جنسی، و تولیدمثلی میشود. این خشونتها میتوانند از رفتارهای ظریف و کنترلگرانه شروع شده و تا تجاوز به همسر، خفهکردن، ضربوجرح، ناقصسازی جنسی زنان، یا اسیدپاشی که ممکن است به نقص عضو یا مرگ منجر شود، گسترش یابند. همچنین، استفاده از فناوری برای مزاحمت، کنترل، جاسوسی، یا هک نیز جزو خشونت خانگی محسوب میشود. قتلهای خانگی نیز شامل سنگسار، سوزاندن عروس، قتلهای ناموسی، و مرگ جهیزیهای هستند؛ که گاه توسط اعضای خانوادهای انجام میشود که با قربانی همخانه نیستند. در سال ۲۰۱۵، وزارت کشور بریتانیا تعریف خشونت خانگی را گسترش داد و «کنترل قهری» را هم به آن افزود.
در سراسر جهان، قربانیان اصلی خشونت خانگی عمدتاً زنان هستند و زنان معمولاً شکلهای شدیدتری از خشونت را تجربه میکنند. سازمان جهانی بهداشت تخمین زده که از هر سه زن، یکی در طول زندگی خود با خشونت خانگی مواجه میشود. در برخی کشورها، خشونت خانگی علیه زنان بهویژه در موارد خیانت واقعی یا مشکوک به خیانت، موجه یا حتی قانونی تلقی میشود. پژوهشها نشان میدهند که بین شاخص نابرابری جنسیتی یک کشور و میزان خشونت خانگی رابطه مستقیم و معناداری وجود دارد؛ هرچه نابرابری بیشتر، خشونت خانگی شدیدتر است. خشونت خانگی، هم برای زنان و هم مردان یکی از کمگزارششدهترین جنایات در جهان است.
این خشونت معمولاً زمانی رخ میدهد که فرد سوءاستفادهگر احساس میکند به چنین رفتاری حق دارد، یا آن را موجه، پذیرفتنی یا غیرقابل پیگیری میداند. چنین رفتاری میتواند چرخهای نسلی از خشونت ایجاد کند که طی آن کودکان یا دیگر اعضای خانواده نیز چنین رفتارهایی را نرمال و پذیرفتنی بدانند. بسیاری از افراد، خود را قربانی یا عامل خشونت نمیدانند، چون فکر میکنند دعواها و تنشهای خانوادگی از کنترل خارج شدهاند، نه اینکه مصداق خشونت باشند. آگاهی، برداشت، تعریف و ثبت قانونی خشونت خانگی از کشوری به کشور دیگر تفاوت دارد. همچنین خشونت خانگی اغلب در بستر ازدواجهای اجباری یا ازدواجهای زودهنگام اتفاق میافتد.
در روابط خشونتآمیز، معمولاً چرخهای از خشونت وجود دارد: ابتدا تنش افزایش مییابد، سپس خشونت رخ میدهد، بعد از آن دورهای از آرامش و آشتی پیش میآید. قربانیان ممکن است به دلایل مختلفی مانند انزوا، تسلط روانی، پیوندهای عاطفی بیمارگونه با فرد سوءاستفادهگر، فشار فرهنگی، فقر، ترس، شرم، یا برای محافظت از فرزندان در این وضعیت گیر بیفتند. نتیجه این خشونت میتواند شامل ناتوانی جسمی، پرخاشگری ناپایدار، بیماریهای مزمن، مشکلات روانی، بیپولی، و ناتوانی در شکلدادن به روابط سالم باشد. اختلالات شدید روانی مثل اختلال استرس پس از سانحه نیز ممکن است رخ دهد. کودکانی که در محیط پرخشونت بزرگ میشوند، معمولاً از سنین پایین علائم روانی نشان میدهند: مثل اجتناب، حساسیت بیش از حد به تهدید، و پرخاشگری ناهنجار؛ که میتواند منجر به آسیبپذیری روانی ثانویه شود.... بیشتر در ویکی پدیا